گاهی در شرايط خاص مثل يك امتحان سخت و يا يك ميهمانی ناخواسته، زمان خوابيدن ما به تأخير میافتد. ما معمولاً سعی میكنيم كمبود خواب ايجاد شده را با چند ساعت استراحت اضافه در روز بعد جبران كنيم اما!
انسانها عادت دارند زمانهای خاصی از روز، غذا بخورند. عموماً در خارج اين ساعات، اشتهای چندانی به صرف غذا ندارند. مثلاً اگر هميشه ساعت 13 ناهار میخورند، زمان از اين ساعت كه بگذرد اشتهای افراد به غذا خوردن از بين میرود. يا اينكه بعضي از افراد ساعت 7 صبح میتوانند با اشتهای فراوان صبحانه بخورند اما در بعضی ديگر اين اشتها ساعت 9-10 صبح سروكلهاش پيدا میشود!
بعضی از ساعات روز حس و حال بيشتری برای مطالعه وجود دارد. حتی بعضی از روزهای هفته، مطالعه، مفيدتر و با علاقهی بيشتری انجام میشود. اما بعضی اوقات حس و حال مطالعه در ما وجود ندارد، مثلاً براي خيلیها، شبهای جمعه درس خواندن عذابآور است و ... . به نظر شما مواردی از اين قبيل چرا اتفاق میافتند؟ چرا انجام هر كاری در وقت خاصی از روز، موفقتر و بهتر صورت میپذيرد؟
تحقيقات نشان میدهد درون مغز انسان يك «ساعت زيستی» تعبيه شده كه زمانبندی 24 ساعته دارد و انجام فعاليتهای مختلف بدنی و ذهنی ما را كنترل میكند. از اين منظر، انجام هر فعاليت در بدن، نيازمند ايجاد شرايط خاصی است. براي مثال لازمهی داشتن يك خواب خوب، ايجاد يكسری تغييرات مغزی، كاهش فشارخون، كاهش ضربان قلب، كاهش ترشح يكسری هورمونهاي تحريك كننده و ... میباشد. اما بدن چگونه اين تغييرات را در وقت لازم ايجاد مینمايد؟
متناسب با عادات قبلی و شرايطی كه فرد در آن قرار میگيرد، تغييرات لازم توسط دستگاه عصبی بدن اجرا میگردد. هنگامی كه شما برای درس خواندن پشت ميز قرار میگيريد، بدن و ذهن شما كم كم خود را برای درس خواندن آماده میكنند. البته ايجاد اين تغييرات، بين 15 تا 30 دقيقه طول میكشد. اما چطور میشود شرايطی ايجاد كرد كه حس و حال درس خواندن (همان شرايط بدنی و ذهنی لازم براي درس خواندن) حتی قبل از ساعاتی كه میخواهيم درس بخوانيم سراغ ما بيايد؟
سيستم عصبی انسان میتواند با استفاده از «ساعت زيستی درونی» و براساس تجارب قبلی از زمانهای مطالعه، رأس ساعات مشخصی در شما حس و حال درس خواندن ايجاد كند. استفادهی بهينه از ساعت زيستی اما و اگر هايي دارد.
ساعت زیستی درون ما:
دوست من! هرچه ساعت انجام يك فعاليت مشخص، در طي روزهای مختلف، ثابتتر باشد، ساعت زيستی درون بدن شما فرصت بيشتری برای تنظيم خود پيدا خواهد كرد. مثلاً اگر فردي هميشه ساعت 6 صبح از خواب بيدار شود، ساعت زيستی وی به گونهای فعاليت خواهد كرد كه نياز فرد به خواب در طی مراحل عميق خواب تا قبل از ساعت 5:10 صبح به طور كامل برطرف شود. ساعت زيستی از حدود ساعت 5:15 عمق خواب فرد را كاهش میدهد. از حدود ساعت پنج و نيم ترشح گروه خاصی از هورمونها آغاز میشود، قند خون بالا رفته و فشار خون افزايش میيابد. از حدود 5 دقيقه به 6 صبح ضربان قلب افزايش پيدا میكند به گونهای كه فرد در ساعت 6 صبح بدون نياز به هيچ ساعت زنگداری به راحتی از خواب بيدار میشود و احساس میكند خستگی روز قبل بطور كامل از بدن وی خارج شده است. اما اگر همين فرد كه به بيدار شدن در ساعت 6 صبح عادت كرده است. روز بعد يك ساعت زودتر به بستر برود و اين بار صبح ساعت 5 صبح به كمك يك ساعت زنگدار از خواب بيدار شود، باتوجه به آماده نبودن شرايط بدنی و ذهنی، در هنگام بيدار شدن از خواب، به سختی از رختخواب جدا میشود و تا مدتی احساس كسل بودن و خواب آلودگی میكند و ممكن است همين به هم خوردن ساعت زيستی فرد، برنامهی روزانهی وی را خراب كند.
حالا سوال اين است كه برای استفادهی بهينه از چنين مكانيسم قدرتمندی كه در درون بدن همهی ما وجود دارد چه بايد كرد؟ بدون شك بهرهگيری صحيح از چنين روشهايی به خصوص در شرايط زمانی فشردهی کنکور ارشد کامپیوتر و فناوری اطلاعات امسال، برای موفق شدن در اجرای يك برنامهريزی صحيح زمانی كاملاً ضروری است.
در به كارگيری اين روشهای مهم زيستی، توجه به يك شعار بسيار ساده اما بسيار كاربردی، حياتی است:
«ضروری است تا حدامكان براي تك تك كارهای خود برنامهی زمانی ثابتی داشته باشيد و به اين برنامه وفادار بمانيد.»
وجود اين برنامهی ثابت زمانی، به ساعت زيستی شما امكان میدهد شرايط مناسبی از نظر بدنی و ذهنی برای شما پيش از اجرای هر فعاليتی، فراهم كند. شما با ثبت عملكرد روزانهی خود و سعی در ثابت نگاه داشتن زمان فعاليتهای مهم زيستی، نظير خوابيدن و غذا خوردن به عملكرد ساعت دروني خود نظم دادهايد و با احترام به اين سازوكار مهم درونی، بدن خود را در افزايش بازدهی و كارآيی روزانه ياری خواهيد كرد.