سویچیرو هوندا در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۰۶ در روستایی از توابع هاماماتسو از توابع شهر شیزوکا ژاپن به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند خانواده بود. پدر او گیهی هوندا، یک آهنگر حرفهای بود و مادرش میکا در کارگاه بافندگی کار میکرد. گیهی هوندا آهنگری بود که کارهای متنوع زیادی انجام میداد. او برخی از اوقات دندانپزشک محلی نیز بود. پس از مدتی تجارت اصلی گیهی، به تعمیر و فروش دوچرخه تبدیل شد.
سویچیرو هوندا در سال ۱۹۱۳ به مدرسه ابتدایی رفت. او دانشآموز درسخوانی نبود، اما همواره کنجکاوی و تلاش برای پیدا کردن راهحلهای جدیدی در رفتار وی دیده میشد. سویچیروی ۸ ساله برای اولین بار در سال ۱۹۱۴ یک اتومبیل را مشاهده کرد. او همیشه از این لحظه به عنوان نقطۀ عطف زندگیاش یاد کرده است.
وقتی هوندا اتومبیل در حال حرکت را در جاده میبیند، بدون دلیل و تنها از روی کنجکاوی به دنبال آن میدود و حرکت اتومبیل بدون نیاز به نیروی محرکه، مانند اسب و تنها با نیروی خودش، وی را شگفتزده کرده بود. سویچیرو با تمام وجود به دنبال اتومبیل دوید تا اینکه آن را در مسیر جاده گم کرد. او در صحبتهایش از لحظهای یاد میکند که لکۀ روغن چکیده شده از خودرو روی زمین را مانند فردی که در بیابان آب پیدا کرده، بوییده است.
روحیۀ ماجراجویی و تلاش برای کشف ناشناختهها، ریشه در کودکی سویچیرو داشت. خانوادۀ آنها فقیر بود اما پدرش، فرزندان خود را با عشق برای کار زیاد و سروکله زدن با قطعات مکانیکی بزرگ کرد.
سویچیرو خیلی زود کار با ابزارها را از پدرش یاد گرفت. یکی از علایق بچگی وی، شنیدن صدای موتور کوچک آسیاب برنج بود. لقب او در مدرسه، «دماغ سیاه» بود؛ چرا که سویچیرو همیشه در حال کمک به پدرش در آهنگری و فروشگاه دوچرخه بود و دستان و بدنش همیشه از کار کثیف بود.
هوندا پس از ۸ سال تحصیل، یک آگهی استخدام برای شرکتی در توکیو مشاهده کرد که نظر وی را به خودش جلب کرد. او که تحصیلات عالیه نداشت، تنها به خاطر علاقۀ فراوان به کارهای مکانیکی و فنی، به پایتخت ژاپن رفت و در پانزده سالگی به عنوان جوانترین کارمند شرکت «آرت شوکای»، (تولیدکننده و تعمیرکنندۀ اتومبیل و موتورسیکلت) استخدام شد.
سویچیرو در سالهای ابتدایی، وظایف خدماتی سادهای مانند نظافت و پذیرایی را برعهده داشت و پس از مدتی صاحب کارخانه، که متوجه علاقۀ شدید و توانایی یادگیری بالای هوندا شده بود، تعمیرات مکانیکی را به او یاد داد؛ علاوه بر آن، صاحب کارخانه، مهارتهای ارتباط با مشتری و حفظ دیسیپلین تخصصی را نیز به سویچیرو آموزش داد. در آن زمان خرید اتومبیل، تنها محدود به طبقۀ مرفه جامعه بود و بیشتر خودروهای بازار ژاپن نیز ساخت کشورهای خارجی بودند.
مشتریهای کارخانۀ شوکای، خودروهای مختلفی از کارخانههای معتبر مرسدس، لینکلن و دایملر برای تعمیر به آنها میسپردند و همین امر، باعث افزایش مهارتهای سویچیرو شد.
سویچیرو هوندا در ۲۵ آوریل سال ۱۹۲۸، شعبهای از شرکت آرت شوکای را در شهر هاماتسو تأسیس کرد؛ البته او هیچگاه به دنبال فتح بازارهای داخلی نبود. وی اعتقاد داشت که اگر بتواند بازارهای جهانی را تصاحب کند، بهتبع آنها در ژاپن نیز موفق خواهد بود. شعبۀ هاماماتسوی شرکت آرت شوکای تحت رهبری هوندا، بهسرعت پیشرفت کرد و توانست ۳۰ کارمند استخدام کند. آنها کامیونهای کمپرسی تولید میکردند و در کنار آن به بهینهسازی اتوبوسها برای حمل مسافران بیشتر نیز مشغول بودند.
"وقتی به گذشتۀ خود نگاه میکنم، میبینم که چیزی بهجز اشتباه کردن انجام ندادهام. اما من به دستاوردهای خود افتخار میکنم، و اگرچه اشتباهات و شکستهای متعددی داشتهام، اما هیچکدام از آنها دلیل مشترکی نداشتهاند."
ادامه مسیر کاری Soichiro Honda
در سال ۱۹۳۶، هوندا که از شغل تعمیر ماشینآلات خسته شده بود، تصمیم گرفت تا کسبوکاری جدید تأسیس کند. او شرکت «توکای سیکی» را به همراه دوستش تأسیس کرد. آنها پروژهای جدید به نام مرکز تحقیقات رینگ پیستون شروع کردند.
هوندا روزها در کارخانۀ قدیمی و شبها به طراحی و تولید رینگ پیستون مشغول بود. وی پس از شکستهای متعدد در این پروژه، تصمیم گرفت تا اطلاعات آکادمیک خود در علم مواد را افزایش دهد. به همین دلیل، او در مؤسسۀ آموزشهای صنعتی هاماتسو ثبتنام کرد. پس از دو سال تحصیل، او آموزشهای فنی لازم را دیده بود. در همین زمان هوندا تصمیم گرفت که نمایندگی آرت شوکای را به شاگردان خود اهدا کند و خود به عنوان مدیر اصلی توکای سیکی فعالیت نماید.
شرکت توکای سیکی به تولید رینگ پیستون مشغول شد؛ اما باز هم موفقیت زیادی کسب نکرد. آنها قراردادی با شرکت تویوتا امضا کردند؛ اما از میان ۵۰ نمونهای که برای این شرکت ارسال کردند، تنها سه نمونه توانست استانداردهای کنترل کیفیت این شرکت را با موفقیت پشت سر بگذارد. پس از دو سال تحقیق و مطالعۀ بیشتر، شرکت تولید پیستون توکای سیکی به موفقیت رسید و به عنوان تولیدکنندۀ بزرگ قطعات برای شرکتهای تویوتا و هواپیماسازی ناکاجیما انتخاب شد.
در سال ۱۹۴۱، ژاپن وارد جنگ شد و شرکت توکای سیکی تحت کنترل وزارت دفاع و مهمات این کشور درآمد. در سال ۱۹۴۲، تویوتا ۴۵ درصد از سهام شرکت را خرید و هوندا را از مقام مدیریت به سطحی پایینتر تنزل داد. با شدت گرفتن حملات هوایی به ژاپن، خطرات جدی صنایع این کشور را تهدید میکردند و شهر هاماماتسو نیز زیر آتش حملات هوایی قرار گرفت و کارخانۀ توکای در این شهر نابود شد. در ۱۳ ژانویۀ سال ۱۹۴۵ نیز حادثۀ طبیعی زلزله، خسارتهای زیادی را به این شرکت وارد کرد و کارخانۀ آنها در ایواتا از بین رفت.
تاسیس برند Honda
سویچیرو هوندا در سال ۱۹۴۵ تمام سهام توکای سیکی را به تویوتا فروخت و مرکز تحقیقات فنی هوندا را تأسیس کرد. سه سال بعد در سال ۱۹۴۸، این شرکت به هوندا موتور تغییر نام داد. سویچیرو در شرکت جدید، تمام تمرکز و انرژی خود را روی مهندسی گذاشته بود تا از تمام تجربیات سخت گذشته و تلاشهای متعددش در زمینۀ ساخت رینگ پیستون برای تولید محصولات جدید استفاده کند.
در سال ۱۹۵۸، اولین مدل از تولیدات شرکت هوندا وارد ایالاتمتحده آمریکا شد. در این زمان، شرکت هوندا بزرگترین تولیدکنندۀ موتورسیکلت در ژاپن بود که با پشتسر گذاشتن ۵۰ رقیب ژاپنی و ۲۰۰ رقیب خارجی به این رتبه رسیده بود.
شرکت هوندا، که با سرعت زیادی در حال رشد بود، نیاز به روشهای مدیریتی جدید داشت. پیشرفتهایی که در این سالها در هوندا انجام گرفت، به نوعی مدیریت در تمام شرکتها را دگرگون کرد. دپارتمانهای هوندا به طور مستقل تعریف میشدند و هرکدام برای توسعههای فنی و علمی خود مسؤولیت مجزا داشتند.
مرکز تحقیقات هوندا، مدیریتی کاملاً مستقل و خارج از هرم مدیریتی هوندا داشت. ترفیع طراحان در این شرکت به موقعیتهای خالی بستگی نداشت؛ بلکه آنها تنها با پیشرفتهای شخصی میتوانستند ترفیع بگیرند. سویچیرو هیچگاه به سلسله مراتب اعتقاد نداشت. او معتقد بود وقتی فشار و نیروی مستقیم از کارمندان برداشته شود، آنها بهتر کار میکنند. سیستمی که هوندا طراحی کرده بود، برای تربیت افراد نخبه عالی بود و افرادی را آماده میکرد که زود یا دیر به مدیران کارخانه تبدیل میشدند.
سرعت رشد شرکت هوندا به قدری بود که آنها در سال ۱۹۶۱ به آمار تولید ۱۰۰ هزار دستگاه موتورسیکلت رسیدند و در سال ۱۹۶۸ این آمار را به یک میلیون دستگاه در سال افزایش دادند. در میانه دهه ۸۰، حدود ۶۰ درصد از بازار جهانی در دستان هوندا بود. در دهه ۱۹۹۰، تولید شرکت هوندا به ۳ میلیون دستگاه موتورسیکلت در سال رسید.
پس از اینکه شرکت هوندا به رتبه اول تولید موتورسیکلت در جهان رسید، سویچیرو تصمیم گرفت که به رؤیای کودکی خود، یعنی تولید اتومبیل، بپردازد. هوندا در این صنعت نیز نوآوریهای خاص خود را داشت و توانست سیستم اگزوزی را با پایینترین نرخ تولید آلودگی در آن زمان تولید کند. او این سیستم را در اولین خودروی خود یعنی "هوندا سیویک" پیاده کرد که در سال ۱۹۷۵ به بازار عرضه شد. اولین خودروی هوندا با استقبال بالایی در بازارها روبرو شد.
در ابتدای دهۀ ۱۹۸۰ هوندا به سومین تولیدکنندۀ خودرو در ژاپن تبدیل شد و تا پایان این دهه، این شرکت به مقام سوم بزرگترین تولیدکنندگان خودرو در جهان رسید.
هوندا تجارت خود را به آمریکا نیز گسترش داد. او یک کارخانۀ تولیدی در مارسویل اوهایو تأسیس کرد. این کارخانه برای تولید خودروهایی با استاندارد ژاپنی تأسیس شد و محصول اصلی آن یعنی "هوندا اکورد" در پایان دهۀ ۸۰ به پرفروشترین خودروی آمریکا تبدیل شد. این پیشرفتها باعث شد که سویچیرو هوندا، به عنوان اولین رهبر ژاپنی صنعت خودرو، در تالار مشاهیر صنعت اتومبیل آمریکا حاضر شود.
هوندا در تمام مدت مدیریت و مهندسی خود به استراتژی «سعی و خطا» اعتقاد داشت و معتقد بود که کارمندان نیز باید اهدافی بزرگ برای خود تعیین کنند تا در کنار پیشرفت شرکت، خودشان نیز پیشرفت کنند. از دیدگاه او، خصوصیت بزرگ یک تاجر، ریسکپذیری بود. وی همه چیز را برای رسیدن به موفقیت در معرض ریسک قرار میداد.
سویچیرو هوندا میگوید: «وقتی به گذشتۀ خود نگاه میکنم، میبینم که چیزی بهجز اشتباه کردن انجام ندادهام. اما من به دستاوردهای خود افتخار میکنم، و اگرچه اشتباهات و شکستهای متعددی داشتهام، اما هیچکدام از آنها دلیل مشترکی نداشتهاند.»
سویچیرو به مدت ۶۵ سال در شرکت خود کار کرد و تمام خودروهای جدید را آزمایش کرد. او هیچگاه آشنایان و نزدیکان خود را به مقام مدیریت نرساند. هوندا در جایی گفته بود: «هرچقدر هم مؤسس یک شرکت خوب باشد، تضمینی نخواهد بود که پسرش مدیر مناسبی برای شرکت باشد. مدیریت باید به دست کسانی باشد که خصوصیات ویژۀ رهبری را داشته باشند.»
سویچیرو هوندا در سال ۱۹۷۳ از مدیریت شرکت بازنشسته شد. اما او هنوز انرژی زیادی داشت و نمیتوانست خانهنشین شود. وی در این مدت، دو سازمان مردم نهاد را در زمینۀ امنیت و محیطزیست تأسیس کرد.
یکی از جملات مشهور او این است: آنچه که از شکستها میآموزیم، بسیار باارزش است. شکستها ما را قویتر میکنند.
موارد بیشتر و مشابه داستان هوندا را در آرشیو کلیپ های انگیزشی سایت ببینید تا دریابید اشتباهات بزرگ و شکست ها همگی راهی هستند برای پیروزی؛ ناامید نشوید!